تن من پشت فرمون و – چهارراه

- اندازه متن +

تن من پشت فرمون و
وجودم تو پياده‌رو
برات آهسته می‌خوند و
قدم می‌زد کنار تو

تموم شهرو من گشتم
کيوسکای پليس حتا
همونجايی که تو مُردی
همون گودال قلب ما

سر چارراهو پيچيدم
تو پيچ و تاب حلق گاو
محل عاشقی‌هامون
يه جايی زير اين دنيا

بازم چارراه، چراغ قرمز
يه دختر، بچه رو دوشش
من و شيشه‌ی ماشينم
شايد تو بودی اون اما…

چشاش رو صندلی جا موند
تو چشمات رنگ دريا بود
وجود دخترک ساقه
وجود تو تب دريا

داره از صندلی آروم
گل و ساقه مياد بيرون
دارم عاشق می‌شم کم‌کم
بدون تو تک و تنها

سر من روی فرمون و
صدای بوق اين ماشين
تموم شهر دور من
يه عمره رفتی از اينجا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *