آکادمی شعر پلیکان

زنانی می‌خواهند در تو پایکوبی کنند

- اندازه متن +

اگر خوب به آینه‌ نگاه کنی
تصویرت با تو فرق می‌کند
تصویرت حرکت می‌کند
و تو ایستاده‌ای
تصویرت چاقویی در دست دارد
و تو بی‌سلاح ایستاده‌ای
چاقو را بر پیشانی‌ات می‌گذارد
و انگشت‌هایش را لابه‌لای مویرگ‌ها می‌چرخاند

لابه‌لای مویرگ‌هایت چه پنهان کرده‌ای؟

تصویر مادری خیس خورده
که با چاقویی در دست
مشغول است به خرد کردنِ انگشت‌هایش
تصویر پدری در کارگاه تراشکاری
که دستگاه پرس
آرزوهایش را تا آرنج جویده است
تصویر معشوقی خیالی
که وفادارای‌اش را در اتومبیلی گران‌قیمت
از دست داده است

این زندگی‌ست یا نوارِ نگاتیو
چرا همه چیز در دو بُعد حرکت می‌کند؟

چاقو از دست مادر می‌افتد
معشوق تکه‌تکه می‌شود
خونِ زیادی از پدر رفته
تصاویر تکه‌تکه دریافت می‌شوند

صدای دستگاه فرز
صدای پتک کارگرها
صدای مته می‌آید
که تصویرت در آینه
مته را بر شقیقه‌ات گذاشته

حفره‌های زیادی در ذهن
حفره‌های زیادی در زمان
حفره‌های زیادی در مکان
تصویرت کوچک شده
لباسِ فضانوردی بر تن دارد
روی مغزت ایستاده
با پرچمی در دست
انگار اولین مرد است بر سیاره‌ی ماه

به دنبالِ نشانه‌ای از تو
در چاه‌ها فرو می‌رود
اما حضوری از تو پیدا نیست
پس کجای زندگی‌ات بودی؟
در کجا قد کشیدی؟
در کدام چاه فرو ریختی ای بنای پوسیده
که حتا گرد و خاکی از تو باقی نمانده است

اکسیژن رو به اتمام است
ارتباطِ تو با فضانورد قطع شده

ستون‌های پوسیده‌ات را محکم بگیر ای ساختمانِ غمگین!
زنانی می‌خواهند در تو پایکوبی کنند

 

میانگین امتیازات ۴ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×