آکادمی شعر پلیکان

می‌خواهم تا انتهای زندگی چهارچرخ برانم

- اندازه متن +

می‌خواهم تا انتهای زندگی
چهارچرخ برانم
تا جایی که زندگان محو شوند و
از مردگان جز نسیمی باقی نماند

می‌خواهم چهار چرخ برانم
تا جایی که من باقی بمانم و
سینه‌ام

سینه‌ام
که دختران
صورتشان را در بیشه‌زارهایش پنهان کرده‌اند

سینه‌ام
با دو میدان‌گاهِ کوچک
و دزدها و چاقوهایی که ایستاده‌اند

سینه‌ام
با قناتی که پدربزرگ
در آن وضو می‌گیرد

سینه‌ام
که تشنگان زیادی در آن جان سپرده‌اند

سینه‌ام
گورستانی در انتهای دنیاست

دراز می‌کشم
و اندیشیدنم را
از ذرات خاکی سرریز کنم
که آرام آرام تنم را می‌پوشاند

آنجا که دیگران تمام می‌شوند
من آغاز می‌شوم

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×