آکادمی شعر پلیکان

نُت‌های خواب‌آلود

- اندازه متن +

موشی که از کنار تختم می‌گریخت
تکه‌ای از خواب‌هایم را در دهانش گرفته بود

خواب‌ها
نُت‌های موسیقی‌اند
و این همه ساز
که در اتاق خوابم نواخته می‌شوند
ادامه‌ی آن همه بیداری‌ست
که داشت مرا می‌کشت

پتو را کنار می‌زنم
می‌دوم به دنبال موش

فرو رفته چیزی در سینه‌ام
که با هر تکان
قلبم را می‌خراشد
چیزی فرو رفته در سینه‌ام:
«تکه ای از آن موسیقی
که در نوجوانی ام گوش می‌دادم»

موسیقی
حوض آب گرم است
ما تا شانه در آن فرو رفته‌ایم

موسیقی
دوش آب سرد است
در تابستان

موسیقی
خوابی‌ست
که هرچه بیشتر دست و پا می‌زنیم
بیشتر در آن غرق می‌شَویم

خواب‌هایم از لای انگشت‌هایم می‌گریزند

موش‌ها
خواب‌هایم را به دندان گرفته
فرار می‌کنند در پشت دیوارها

دیواری را خراب می‌کنم
جنازه‌ی معشوقه‌ام
هنوز به بوسیده شدن فکر می‌کند

دیواری را خراب می‌کنم
جنازه‌ی زنی کورد
لای دستمال‌هایی خون‌آلود
که از رقص‌های محلی به جامانده‌اند
کفن پیچ شده است

زن بیدار می‌شود
می‌ایستد و
می‌رقصد و
می‌رقصد و
می‌رقصد تا استخوان‌هایش
چون سُفالی کُهنه فرو می‌ریزند

دیواری را خراب می‌کنم
جهان در دستِ تروریست‌هاست
و آن که انتحار کرد
پیش از آن که مرگ را بفهمد
ناپدید شده بود

دیواری را خراب می‌کنم
بمب‌های ویتنام
به خاورمیانه رسیده‌اند

و آخرین دیوارِ خانه‌ام
از اشکِ زنانِ افغان
نم برداشته است

دیوار خراب می‌شود
خواب‌هایمان را از خون ساخته‌اند و
تن‌هایمان را از خاک و خون

و این جنازه من‌ام
که هرچه کشته می‌شوم
باز زنده‌ام

تا کجا آشفته بیدار مانده‌ایم
که ترسناک‌ترین خواب‌ها
از ما می‌گریزند؟

تنم خیس شده
خواب‌هایم به تنم چسبیده‌اند
خواب‌هایم را پهن می‌کنم بر طنابِ رختی
که دو دیوارِ حقیقت و واقعیت را ایستاده نگه داشته است

موشی که از کنار تختم گریخته بود
در فنجانی چای ناپدید شد

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×