زهرا ابومعاش

کاش ابر بودم تا بگرید

کاش ابر بودم
تا بگرید
به جای چشمان تو

گلی که از دل خاک شکفته می‌شود

گلی که
از دل خاک شکفته می‌شود
عطر مرده هایمان را با خود دارد

شادی همان کودکان است

بارانی که
به شیشه پنجره‌ی ما می‌خورد
قطره‌های اشک کودکانی است که
از اینجا رفته‌اند
به سوی آسمان.
کودکانی که دلتنگ مادرانشان می‌شوند؛
اتاق‌هایشان؛
دفترهایشان؛
و از دلتنگی گریه سر می‌دهند.

رنگین کمان ،
شادی همان کودکان است
هنگامی که خداوند دست بر شانه‌هاشان می‌گذارد
و لبخند می‌زند.