گلستان
خردمندی را که در زمرهٔ اجلاف سخن ببندد شگفت مدار که آواز بربط با غلبهٔ دهل بر نیاید و بوی عنبر از گند سیر فرو ماند
بلند آواز نادان گردن افراخت
که دانا را به بی شرمی بینداخت
نمیداند که آهنگ حجازی
فرو ماند ز بانگ طبل غازی
جوهر اگر در خلاب افتد، همچنان نفیس است و غبار اگر به فلک رسد، همان خسیس. استعداد بی تربیت دریغ است و تربیت نامستعد ضایع. خاکستر نسبی عالی دارد که آتش جوهر علویست ولیکن چون به نفس خود هنری ندارد، با خاک برابر است و قیمت شکر نه از نی است که آن خود خاصیت وی است
چو کنعان را طبیعت بی هنر بود
پیمبرزادگی قدرش نیفزود
هنر بنمای اگر داری نه گوهر
گل از خار است و ابراهیم از آزر
مشک آن است که ببوید نه آن که عطار بگوید.
دانا چو طبلهٔ عطار است خاموش و هنرنمای و نادان خود طبل غازی بلند آواز و میان تهی
عالم اندر میان جاهل را
مثلی گفتهاند صدیقان
شاهدی در میان کوران است
مصحفی در سرای زندیقان
دوستی را که به عمری فرا چنگ آرند، نشاید که به یک دم بیازارند
سنگی به چند سال شود لعل پارهای
زنهار تا به یک نفسش نشکنی به سنگ
عقل در دست نفس چنان گرفتار است که مرد عاجز با زن گُربز. رای بیقوّت مکر و فسون است و قوّت بیرای جهل و جنون
تمیز باید و تدبیر و عقل و آنگه مُلک
که مُلک و دولتِ نادان سلاح جنگ خداست
جوانمرد که بخورد و بدهد، به از عابدی که روزه دارد و بنهد. هر که ترک شهوات از بهر قبول خلق داده است، از شهوتی حلال در شهوتی حرام افتاده است
عابد که نه از بهر خدا گوشه نشیند
بیچاره در آیینهٔ تاریک چه بیند
اندک اندک خیلی شود و قطره قطره سیلی گردد. یعنی آنان که دست قوّت ندارند، سنگ خرده نگه دارند تا به وقت فرصت دمار از دماغ ظالم برآرند
وَ قَطرٌ عَلیٰ قَطرٍ اِذَا اتَّفَقَت نَهرٌ
وَ نَهرٌ عَلیٰ نَهرٍ اِذَا اجتَمَعَت بَحرٌ
اندک اندک به هم شود بسیار
دانه دانه است غله در انبار
عالِم را نشاید که سفاهت از عامی به حلم درگذراند که هر دو طرف را زیان دارد: هیبت این کم شود و جهل آن مستحکم
چو با سفله، گویی به لطف و خوشی
فزون گرددش کبر و گردنکشی
معصیت از هر که صادر شود ناپسندیده است و از علما ناخوبتر؛ که علم سلاح جنگ شیطان است و خداوندِ سلاح را چون به اسیری برند شرمساری بیش برد
عام نادان پریشان روزگار
به ز دانشمند ناپرهیزگار
کآن به نابینایی از راه اوفتاد
وین دو چشمش بود و در چاه اوفتاد
جان در حمایت یک دم است و دنیا وجودی میان دو عدم.
دین به دنیا فروشان خرند، یوسف بفروشند تا چه خرند؟!
اَلَم اَعهَد اِلَیکُم یا بَنی آدَمَ اَن لاتَعبُدوا الشَّیطانَ؟
به قول دشمن پیمان دوست بشکستی
ببین که از که بریدی و با که پیوستی