اشعار کوتاه

گوید بره: کی خریدم؟ این گرگ آن گرگ؟

گوید بره: کی خریدم؟ این گرگ آن گرگ؟
با حرف که من چریدم؟ این گرگ آن گرگ؟

آنگاه کدام جانور خو به فریب
راهم زد و بر دریدم؟ این گرگ آن گرگ؟

در کار تو بی‌دریغ آوردم دل

در کار تو بی‌دریغ آوردم دل
با دل گفتم ز هر چه داری بگسل

در راه بیابان غمت الحاصل،
هم دل شد و هم نشان و هم سر منزل

گشتم من از تو مست، یعنی غافل

گشتم من از تو مست، یعنی غافل
شد از تو خراب خانه ام، یعنی دل

افتاد دلم بر آب یعنی به سرشک
دودی شد و رفت گشت یعنی زائل

دیدی که چه گشت کار آن گل اندام

دیدی که چه گشت کار آن گل اندام
با آنهمه وعده اش اشارت سوی جام

طوفان شد و شب آمد، تشویش و گریز
او از سر جو فتاد و من از لب بام!

آمد برم آن نگار چون ماه تمام

آمد برم آن نگار چون ماه تمام
کز روی بهار با تو دارم پیغام

پرسیدمش از حال گل، آورد عتاب:
با اینهمه ام گل، چه بری از گل نام؟

چون نقطه ز من معنی هر حرف تمام

چون نقطه ز من معنی هر حرف تمام
چون حرفم کز من همه آراست کلام

خواهی همه نقطه خوان و خواهی حرفم
این صفحه بدون من نمی گشت بنام

یک جمع برآنند که گردند بنام

یک جمع برآنند که گردند بنام
یک جمع بر آن که بهره گیرند بکام

من بر سر آنم که گرم دست دهد
دانم که در این شبت کجا هست مقام

با دل به همه زیر و زبر تاخته‌ام

با دل به همه زیر و زبر تاخته‌ام
گر یافته ام وگرنه خود باخته‌ام

گر شعرم در قبول طبع تو نبود
این شعر زمان است که من ساخته‌ام

کلاغ بسی سیاه‌تر بود

کلاغ بسی سیاه تر از
سایه ی ماهتاب بود
او ستاره ها را داشت.
بسی سیاه تر بود
از هر سیاهپوست
به سیاهی مردمک چشم سیاهپوست.
حتی، چون خورشید
سیاه تر
از هر کوری.

اینجا قانون طبیعت عمل نمی‌کند

وقتی سنگ بگوید : بر زمین می‌افتم
اگر به هوا پرتاب‌ام کنی
باورش کن.
وقتی آب بگوید که خیس می‌شوی
اگر در آب فرو روی،
باورش کن
اگر معشوقه‌ات بگوید که می‌خواهد بیاید
باورش مکن
اینجا قانون طبیعت عمل نمی‌کند