مفعولن مفعولن مفعولن مفعولن
افتادم افتادم در آبی افتادم
گر آبی خوردم من دلشادم دلشادم
بر دف نی بر نی نی یک لحظه بیگارم
بر خم نی بر می نی پیوسته بنیادم
در عشق دلداری مانند گلزاری
جان دیدم جان دیدم دل دادم دل دادم
می خوردم می خوردم در شهرت می گردم
سرتیزم سرتیزم پربادم پربادم
گر خودم گر جوشن پیروزم پیروزم
گر سروم گر سوسن آزادم آزادم
از چرخی از اوجی بر بحری بر موجی
خوش تختی خوش تختی بنهادم بنهادم
مولایم مولایم در حکم دریایم
در اوجش در موجش منقادم منقادم
ای کوکب ای کوکب بگشا لب بگشا لب
شرحی کن شرحی کن بر وفق میعادم
هر ذره هر پره می جوید می گوید
ز ارشادش ز ارشادش استادم استادم
ای جان، چندان خوبی، نوباوهٔ یعقوبی
خرخاشی، آشوبی، جانها را مطلوبی
جان جان مایی، معنی اسمایی
هستی اشیایی سر فتنهٔ غوغایی
چون جامی در خوردم، برخیزم، برگردم
از شاخ آن وردم، گر سرخم، گر زردم
یا مولی یا مولی، اخبرنی عن لیلی
لا ترجه لاترجه فاللیل ذا حبلی
مولانا مولانا قد صرنا حیرانا
غفرانا غفرانا، سبحانا سبحانا