ترانه
ديشب بدون من کجا آواره بودی؟
لبخند تو توی کدوم خونه هدر رفت
آرايشت توی کدوم آيينه ماسيد
اندام تُو تو دست کی از غصه سر رفت؟
میرفتی و آیینه با من گریه میکرد
اشکام رو آتیشم مث بنزین میشد
تو قلب هر جاپای تو، کنج اتاقم
یک خاطره مدفون کنار مین میشد
میخنديدی از خندههات آتيش میريخت
میگفتی و حرفای تو جنس تبر بود
من يه پرنده که به عشقت خونه میساخت
تو يه شکارچی که هميشه تو سفر بود
میرفتی و آیینه با من گریه میکرد
از همدیگه پاشیده میشد تار و پودم
پالتوی تنگت پاشد آغوشت رو پوشید
کاش من به جای پالتوی تنگ تو بودم
تو مثل اسب از رو جسد
از رو تن من رد شدي
هيچ قولي پابندت نکرد
ميدُويدي ، جيغ ميزدي
چنگات زير لاک بنفش
لبريز ميل تن به تن
پشت لبات دندون تيز
تو حيووني قشنگ من
تو حيووني قشنگ من
ميتوني آدم بکشي
سينهي من رو بشکافي
قلبمو بيرون بکشي
اما بدون قلبم بازم
توو دستت آهنگ ميزنه
شعراي خوبي ميخونه
لو ميري که قلب منه
فرصتِ این عشق تموم شد
آخرِ بهارمونه
همه برگا زردن امشب
آخرین قرارمونه
غروبو نگا کن از دور
مث چشم من میمونه
یه چشَم کاسهی اشکه
یه چشَم کاسهی خونه
توو چشات یه دنیا حرفه
گلوت اما بغض داره
نشکن این سکوتو عشقم
بشکنی بارون میباره
تو قفس میخوای بپوسی
من نمیخوام، نمیذارم
با من آینده نداری
با تو آینده ندارم
□
داری تو بارون دور میشی از من
جای پاهات از اشک سرریزه
پاییز از این رفتن شروع میشه
پشت سرت برگه که میریزه
تو عاشق شاهزادهای
من غول این قصهم عزيز
آروم بگير، گريه نکن
بشين برام چايی بريز
آروم بگير اينجا سکوت
از همه چی بلندتره
تا ارتفاع بیکسی
خالیِ از کبوتره
من شاه اين قلمروام
بی فيل و سرباز و وزير
خورشید این خونه تو باش
تو بُهتو از شبام بگير
سر بزرگ و زخميمو
رو مرهم پاهات بذار
شبا که با شکار ميام
رقص و غزل برام بيار
هرچي میخوای بگو بهم
تموم اين دشت مال تو
قفل پاتو وا میکنم
فقط زيادی دور نرو
شيشه ي عمر من عزيز
توی اتاق آخره
تا آخرش مال منی
اينجوری قصه بهتره
اينا شعاره دختر
چقد دل تو سادهست
هنوز دل اون بابا
دنبال زلف و بادهست
شکسته میشه آخر
شيشهی عمر غوله
بیا دو دقه خوش باش
اتل متل توتوله
يادته با چه ذوقی
قصر شنی مي ساختيم؟
بازي و خواب بود ولی
تا آخرش نباختيم
آخر بازی رسيد
گاو حسن رو بردن
موج ما رو جدا کرد
اتل متل رو خوردن
گاو حسن رو بردن
تموم شده اين بازی
ولي تو باز نشستی
قصر شنی مي سازی
خونهی ما رو آب برد
زدن مارو از ريشه
پاشو خودت رو جم کن
ویرونه قصر نمیشه
یه عمره کز کردیم توو این خونه
پیش همیم اما جدا از هم
خونه شده یه کشتی سوراخ
تلوتلو فرو میره تو غم
غرق میشی گاهی توی اخبار،
توی رُمانای جدید سال
یه روز همه دنیام بودی، حالا
دنیام شده روزنامه و پیپم
ما از یه عشق زخمیایم اما
هرکی به دنبال یه تسکینه
طاعون نشسته بین ما دوتا
مثل یه بچه فیلم میبینه
حل میکنم تصویر اون روزو
تو فنجونی که روی میز چیدی
کاشکی میشد دوباره برگردیم
به آخرین باری که خندیدی
چن روز بذار توی خودم باشم
شاید کمی این خستگی دَرشه
باید یکم جدا بشیم از هم
شاید هوای خونه بهتر شه
هر رگ تنم کنارت
گرم و جاريه مث رود
پر ماهی قشنگه
پر ماهی قشنگ بود
دست آفتاب لای موهات
يه عالم جنگل درست کرد
تو چشات خزر درومد
روی گونههات دو تا رود
تن تو نصف جهانه
با انارای رسیده
دستت دور گردن من
سی و سه تا پل کشيده
دست و مو و صورت تو
يه فلات بکر و وحشی
همه زندگی همون جاست
توی هر خونهای باشی
□
همه ماهيا میميرن
وقتی من ديوونه میشم
خشک میشه زايندهرودم
اگه تو نباشی پيشم
تا غروب پنجهی آفتاب
صورت تو رو سوزونده
يکمی قشنگ نگاه کن
از خزر چيزی نمونده
دستت دور گردن من
سی و سه تا پل کشيده
شاهرگم زاينده روده
که يه عمريه تکيده
دست و مو و صورت تو
يه فلات بکر و وحشی
همه زندگی همون جاست
توی هر خونهای باشی
تن من پشت فرمون و
وجودم تو پيادهرو
برات آهسته میخوند و
قدم میزد کنار تو
تموم شهرو من گشتم
کيوسکای پليس حتا
همونجايی که تو مُردی
همون گودال قلب ما
سر چارراهو پيچيدم
تو پيچ و تاب حلق گاو
محل عاشقیهامون
يه جايی زير اين دنيا
بازم چارراه، چراغ قرمز
يه دختر، بچه رو دوشش
من و شيشهی ماشينم
شايد تو بودی اون اما…
چشاش رو صندلی جا موند
تو چشمات رنگ دريا بود
وجود دخترک ساقه
وجود تو تب دريا
داره از صندلی آروم
گل و ساقه مياد بيرون
دارم عاشق میشم کمکم
بدون تو تک و تنها
سر من روی فرمون و
صدای بوق اين ماشين
تموم شهر دور من
يه عمره رفتی از اينجا