فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)

هر که گوید کلاغ چون بازست (8)

هر که گوید کلاغ چون بازست
نشنوندش که دیده‌ها بازست

گر ز هفت آسمان گزند آید (25)

گر ز هفت آسمان گزند آید
راست بر عضو مستمند آید

مرغ جایی رود که چینه بود (28)

مرغ جایی رود که چینه بود
نه به جایی رود که چی نبود

سگ هم از کوچکی پلید بود (32)

سگ هم از کوچکی پلید بود
اصل ناپاک از او پدید بود

شادمانی مکن که دشمن مرد (33)

شادمانی مکن که دشمن مرد
تو هم از مرگ جان نخواهی برد

هر که دندان به خویشتن بنهاد (35)

هر که دندان به خویشتن بنهاد
خیر دیگر به کس نخواهد داد

بد نه نیکست بی‌خلافت ولیک (52)

بد نه نیکست بی‌خلافت ولیک
مرد خالی نباشد از بد و نیک

هر که آمد بر خدای قبول (54)

هر که آمد بر خدای قبول
نکند هیچش از خدا مشغول

گر بلندت کسی دهد دشنام (55)

گر بلندت کسی دهد دشنام
به که ساکن دهی جواب سلام

هر که با من بدست و با تو نکو (61)

هر که با من بدست و با تو نکو
دل منه بر وفای صحبت او