افسوس که طبع من بیفسرد ز من
-
اندازه متن
+
افسوس که طبع من بیفسرد ز من
از بس که بگفتم دلم آزرد زمن
من اینهمه جور او از او بردم و او
دل برد و چو بس نبود جان برد زمن
افسوس که طبع من بیفسرد ز من
از بس که بگفتم دلم آزرد زمن
من اینهمه جور او از او بردم و او
دل برد و چو بس نبود جان برد زمن
گویند که: هر چیز من اوست. آری شده جان و تن من یکسره دوست.
می گوی…
روز خود در راهش شب میدارم شب با غم او دل به تعب میدارم
هرچند به…