اگر تو خاطری آسوده نداشته باشی
-
اندازه متن
+
من همان اندازه
دلواپس شادمانی تو ام
که تو
دلواپس شادمانی من
اگر تو خاطری آسوده نداشته باشی
من هم آسوده خاطر نخواهم بود
من همان اندازه
دلواپس شادمانی تو ام
که تو
دلواپس شادمانی من
اگر تو خاطری آسوده نداشته باشی
من هم آسوده خاطر نخواهم بود
من لبان خویش را با آتشی مقدس تطهیر کردم تا از عشق سخن بگویم اما وقتی دهان گشودم زبانم بند…
جانم از آتشفشان ها گذر می کند با خویشتن در جنگم از خود عبور می کنم تو آن سوی من…

