بالای خوش و چهرهی دلجو را باش
-
اندازه متن
+
بالای خوش و چهرهی دلجو را باش
گر چند از این سوئی آن سو را باش
از ما همه آشتی و با وی همه قهر
بازش گله ها ز ما بود، او را باش
بالای خوش و چهرهی دلجو را باش
گر چند از این سوئی آن سو را باش
از ما همه آشتی و با وی همه قهر
بازش گله ها ز ما بود، او را باش
خون از ره دیدهام به در میریزد مرغی که نشاط بود پر میریزد
میجویم چون به…
بنماید هر سو که نیازم باشد پوشد به دلم روی که رازم باشد
فی الجمله چو…

