بودم چو تو من نیز در آزار قفس
-
اندازه متن
+
بودم چو تو من نیز در آزار قفس
وز دور همه گوش بر آوای جرس
ای مرغ چو من تن به دراندازی اگر
بهتر که به من گویی پروازت بس
بودم چو تو من نیز در آزار قفس
وز دور همه گوش بر آوای جرس
ای مرغ چو من تن به دراندازی اگر
بهتر که به من گویی پروازت بس
گفتا چه کنم ز شکوهی جانسوزت گفتم چه کنم زناوک دلدوزت
دیروز برد نیمی از جان…
چوک و چوک!... گم کرده راهش در شب تاریک شبپرهی ساحل نزدیک دم به دم می کوبدم بر پشت شیشه.…

