ناخوش به تنم من از شب ناخوشدار
-
اندازه متن
+
ناخوش به تنم من از شب ناخوشدار
ای همنفسم چراغ من خامشدار
می آید او می آید آری باشد
کاوه ره به شب انداخته باشد، هشدار
ناخوش به تنم من از شب ناخوشدار
ای همنفسم چراغ من خامشدار
می آید او می آید آری باشد
کاوه ره به شب انداخته باشد، هشدار
یکدم نه به مهر آمده دادم بدهد، یکدم نه جواب بر مرادم بدهد
گفتی سبکی گیرم…
بر دامن کوه بنگر آن ابر کبود در خرمن آتش زده اش دود اندود
یعنی که…

