بیدار نشستهام که او باز آید
-
اندازه متن
+
بیدار نشستهام که او باز آید
ز اهواز برآید ار ز شیراز آید
من میشکنم شب همه شب خواب به چشم
بو کز درم آن محرم همراز آید
بیدار نشستهام که او باز آید
ز اهواز برآید ار ز شیراز آید
من میشکنم شب همه شب خواب به چشم
بو کز درم آن محرم همراز آید
گفتم: چه کنم؟ گفت: به جانانه نگر گفتم: دیدم. گفت: به ویرانه نگر
با حکمش گردیدم…
سه تن به سفر شدند آن رفت به چاه
واین گم شد و نامد خبر از…

