از گونه چو صبح، سرخی انگیخته بود
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۳/۱۰/۱۵
-
اندازه متن
+
از گونه چو صبح، سرخی انگیخته بود،
با موی سیه، به شب در آمیخته بود
دانستم روز از چه کسی کرده سیه
وانگاه به ره خون چه کس ریخته بود
گفتم: هجرت؟ گفت شب و ابر سیاه
گفتم: هجرت؟ گفت شب و ابر سیاه گفتم: وصلت؟ گفت خیالی همراه
گفتم به ره عشق…
نیما یوشیج 
