مارا به یکی موی بیاویختهاند
-
اندازه متن
+
مارا به یکی موی بیاویختهاند
وز قالب ما مسخره ای ریختهاند
در حیرتی این تعبیه از بهر چراست؟
تا در نگریم، خون ما ریختهاند
مارا به یکی موی بیاویختهاند
وز قالب ما مسخره ای ریختهاند
در حیرتی این تعبیه از بهر چراست؟
تا در نگریم، خون ما ریختهاند
آنی که شکست، خود ندانم که چه بود؟ و آنی که نشست، خود ندانم که چه بود
گفتم: کس از غم تو آزاد نشد گفتا: چه بس آزاد که دلشاد نشد
گفتم: که…

