ناکرده گنه مرا گنه میشمرد
-
اندازه متن
+
ناکرده گنه مرا گنه میشمرد
با صبح سفيد من سیه میشمرد
دانم که چه اینم شمرد، کاش که او
دانستی این که از چه ره میشمرد
ناکرده گنه مرا گنه میشمرد
با صبح سفيد من سیه میشمرد
دانم که چه اینم شمرد، کاش که او
دانستی این که از چه ره میشمرد
در نخستین ساعت شب، در اطاق چوبیش تنها، زن چینی در سرش اندیشه های هولناکی دور می گیرد، می اندیشد:…
گفتم که نماندم هوسی ، باشد گفت گفتم خفه ام هر نفس ، باشد گفت
گفتم…

