نام از که بری که از تو نامی نبرد
-
اندازه متن
+
نام از که بری که از تو نامی نبرد
باکس چه خروشی که نه كالات خرد
آن به که خردمند چو از روی صواب
دانست کجاست، راه خود در سپرد
نام از که بری که از تو نامی نبرد
باکس چه خروشی که نه كالات خرد
آن به که خردمند چو از روی صواب
دانست کجاست، راه خود در سپرد
گویند می لعل چرا داری دوست؟ آنی که غمم برد و هم افزود نکوست.
می رنگ…
چوک و چوک!... گم کرده راهش در شب تاریک شبپرهی ساحل نزدیک دم به دم می کوبدم بر پشت شیشه.…

