دل دید چو در ناوک چشم تو چههاست
-
اندازه متن
+
دل دید چو در ناوک چشم تو چههاست
جا برد به گیسوی تو کانجاش پناست
چندان که بدو گفتم بشنود از من
بیچاره ندانست که آن دام بلاست
دل دید چو در ناوک چشم تو چههاست
جا برد به گیسوی تو کانجاش پناست
چندان که بدو گفتم بشنود از من
بیچاره ندانست که آن دام بلاست
گفت: بنگر ولی به چشم گوشت از من بشنو ولی به گوش هوشت
گفتم شود چشم…
هر تیغ که بر کف علمداری شد در دفع ستمکاری، ابزاری شد
دردا که نه روزی…

