گفتم : که دلم به عشق مجبور چراست؟
-
اندازه متن
+
گفتم : که دلم به عشق مجبور چراست؟
گفتا : به شبت رغبت با نور چراست؟
از هر طرفی روی ، به من بازآیی
اما نظر تو بر ره دور چراست؟
گفتم : که دلم به عشق مجبور چراست؟
گفتا : به شبت رغبت با نور چراست؟
از هر طرفی روی ، به من بازآیی
اما نظر تو بر ره دور چراست؟
دانی گل زرد از چه بر نیلوفر در شامگهان به رشگ بسته است نظر؟
می بیند…
بنوشته به روی هر در از هشت درش در ناحیه ی بهشت با آب زرش
زاین…

