تلتقی ارضا بأرض و بدیلا عن بدیل (90)
-
اندازه متن
+
تلتقی ارضا بأرض و بدیلا عن بدیل
انما یثقلنی من فضلکم قید الجمیل
تلتقی ارضا بأرض و بدیلا عن بدیل
انما یثقلنی من فضلکم قید الجمیل
درویشی را دیدم، سر بر آستانِ کعبه همیمالید و میگفت: یا غَفور! یا رحیم! تو دانی که از ظَلومِ جَهول…
فقیره درویشی حامله بود، مدّت حمل بسر آورده و مر این درویش را همه عمر فرزند نیامده بود. گفت: اگر…

