در میان انگشتانات درهم میشکنم
-
اندازه متن
+
آهسته
آرام، دستات را بر من بگذار
و همچون روزگارت
مرا سخت مفشار
که در میان انگشتانات درهم میشکنم
بیش از این نزدیک میا
بیش از این دور مرو.
آهسته
آرام، دستات را بر من بگذار
و همچون روزگارت
مرا سخت مفشار
که در میان انگشتانات درهم میشکنم
بیش از این نزدیک میا
بیش از این دور مرو.
هرگز بر تو نخواهم بخشید تو با ژرفاهای من به توطئه نشستی دشمنی مرا و از حرکت من در کوچه…
من آغوشی برای تو نداشتم تمام عشاق زندگی من افسانه های کهن بودند می آمدند می جنگیدند ومی مردند تو…