آکادمی پلیکان

در وطنم آن جا که مردان در جشن عروسی…

- اندازه متن +

در وطنم
آن جا که مردان در جشن عروسی
شانه ی مویی آتشین به زنان اهدا میکنند
و به کودکان تازه تولد یافته شیشه ی شیری آتشین میدهند
در وطنم
مردان خانه هایشان را مثل گنجشکان میسازند
زیر گنبد کبود
و بالای شاخه هایی که برای سوختن آماده شده اند
در وطنم
آن جا که مرگ ردای زندگی را به تن میکند
نفس ها در صبحگاهان شکار میشوند
مردان شیفته ی طعم خاک میشوند
و زنان طعم بوسه را از یاد میبرند

در وطنم
آن جا که مسیح گذشت
هواپیماهایی بر فراز پیکرها و ناله ها
خون هایی که به سرزمین قدیسان طهارت میبخشند
پرواز میکنند
در وطنم دست ها از ترس جدایی
در هم گره خوردند
گرما را میجویند و
دیدار پروردگار را
در سفیدی چشمان
در خواب دلنشین
به دور از گناهان
به دور از انسان ها
در آغوش آسمان هفتم می طلبند

قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×