آکادمی شعر پلیکان

هنگامی که مسلسل به غشغشه افتاد

- اندازه متن +

هنگامی که مسلسل به غشغشه افتاد
مرگ برابرِ من نشسته بود
ــ آن سوی میزِ کنکاشِ «چه باید کرد و چگونه» ــ
و نمونه‌های چاپخانه را اصلاح می‌کرد.

از خاطرم گذشت که: «چرا برنمی‌خیزد پس؟
مگر نه قرار است
که خون بیاید و
چرخِ چاپ را
بگرداند؟

۱۳۶۰

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×