چاهِ شغاد را ماننده
-
اندازه متن
+
چاهِ شغاد را ماننده
حنجرهیی پُرخنجر در خاطرهی من است:
چون اندیشه به گورابِ تلخِ یادی درافتد
فریاد
شرحهشرحه برمیآید.
چاهِ شغاد را ماننده
حنجرهیی پُرخنجر در خاطرهی من است:
چون اندیشه به گورابِ تلخِ یادی درافتد
فریاد
شرحهشرحه برمیآید.
ناگهان عشق آفتابوار نقاب برافکند و بام و در به صوتِ تجلی درآکند، شعشعهی آذرخشوار فروکاست و انسان برخاست. ۵…
به خانمِ آنگلا بارانْی شب که جوی نقرهی مهتاب بیکرانِ دشت را دریاچه میسازد، من شراعِ زورقِ اندیشهام را میگشایم…