چیزی به جا نماند
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۳/۰۷/۷
-
اندازه متن
+
چیزی به جا نماند
حتا
که نفرینی
بدرقهی راهم کند.
با اذانِ بیهنگامِ پدر
به جهان آمدم
در دستانِ ماماچهپلیدک
که قضا را
وضو ساخته بود.
هوا را مصرف کردم
اقیانوس را مصرف کردم
سیاره را مصرف کردم
خدا را مصرف کردم
و لعنت شدن را، بر جای،
چیزی به جای بِنَماندم.
۴ آبانِ ۱۳۷۱
میانگین امتیازات ۵ از ۵
برچسب ها:
در آستانهبا شما هرگز مرا پیوندی نبوده است
اکنون مرا به قربانگاه میبرند گوش کنید ای شمایان، در منظری که به تماشا نشستهاید و در شماره، حماقتهایِتان از…
تحلیل و بررسی
چیزی به جا نماند یا خلاصهی احوال؟
نام اصلی این اثر خلاصهی احوال است اما در میان مردم به چیزی به جا نماند شهرت دارد.
احمد شاملو