آن وقت که گلها به چمن میخندند
-
اندازه متن
+
آن وقت که گلها به چمن میخندند
از بین هزار گل یکی برکندند
این با که بگویم چو ندانم خود نیز
اورا به که دادند و کا افکندند
آن وقت که گلها به چمن میخندند
از بین هزار گل یکی برکندند
این با که بگویم چو ندانم خود نیز
اورا به که دادند و کا افکندند
دل کاو همه شاد بود و با شاد برفت هیهات که هرچه بود برباد برفت
می…
در دایره ممکن ناممکن زیست من راهت بنمایم ای مرد که چیست:
هشیار به هر چیز…

