خون میخوری، این نه کامرانیست ترا
-
اندازه متن
+
خون میخوری، این نه کامرانیست ترا
جان میکنی، این نه زندگانیست ترا
ننهاد زمانه با تو از هر چه که بود
وین ماند بجا که تر زبانی ست ترا
خون میخوری، این نه کامرانیست ترا
جان میکنی، این نه زندگانیست ترا
ننهاد زمانه با تو از هر چه که بود
وین ماند بجا که تر زبانی ست ترا
گفتم: سخنی ساز که غم بزداید گفتا: به غمی شو که غمت افزاید
گفتم کی آن…
شب نیست که آه من نینگیزد سوز، روزی نه که از شبم نه تلخی آموز
میپرسی…