در گریه دلم نه یک نفس رست از تو
-
اندازه متن
+
در گریه دلم نه یک نفس رست از تو
واین بود بهانه ام ز بس مست از تو
گفتم چو مرا سرشک از رخ ستری
باشد که رسد به روی من دست از تو.
در گریه دلم نه یک نفس رست از تو
واین بود بهانه ام ز بس مست از تو
گفتم چو مرا سرشک از رخ ستری
باشد که رسد به روی من دست از تو.
هر روز مراست با هنر دشواری با آنکه نه بردل کس از من باری
حرفم باید…

