شوریده مشو که هر چه بر میگردد
-
اندازه متن
+
شوریده مشو که هر چه بر میگردد
هر چیز به فرجام دگر میگردد
شوریده ی بینوا کسی هست که او
چشمش به گیا فتاده خر میگردد
شوریده مشو که هر چه بر میگردد
هر چیز به فرجام دگر میگردد
شوریده ی بینوا کسی هست که او
چشمش به گیا فتاده خر میگردد
شب بود مه از تهیگه ابر بر آب در سر همه ام مستی و در تب، شراب
گفتم : اگرم دست دهد صحبت دوست از تن به در اندازم جان و رگ و پوست.

