گفتم : که دلم به عشق مجبور چراست؟
-
اندازه متن
+
گفتم : که دلم به عشق مجبور چراست؟
گفتا : به شبت رغبت با نور چراست؟
از هر طرفی روی ، به من بازآیی
اما نظر تو بر ره دور چراست؟
گفتم : که دلم به عشق مجبور چراست؟
گفتا : به شبت رغبت با نور چراست؟
از هر طرفی روی ، به من بازآیی
اما نظر تو بر ره دور چراست؟
به شب آویخته مرغ شباویز مدامش کار رنج افزاست، چرخیدن. اگر بی سود می چرخد وگر از دستکار شب، درین…
گفتم همه خفتهاند و بیداری نیست جز مرغ سحر با من هشیاری نیست
گفتا مگرت کار…