گویند چو شیر زخم برمیدارد
-
اندازه متن
+
گویند چو شیر زخم برمیدارد
در جای نهفت، دل به خود بگمارد؛
برزخمش می کشد زبان، واینش دواست
با زخم دلم خلق چه می پندارد؟
گویند چو شیر زخم برمیدارد
در جای نهفت، دل به خود بگمارد؛
برزخمش می کشد زبان، واینش دواست
با زخم دلم خلق چه می پندارد؟
در کوفتمش. گفت: چنین زود چرا؟ دوری جستم. بگفت: مردود چرا؟
فریادم از جفاش چون برشد…
ناخوش به تنم من از شب ناخوشدار ای همنفسم چراغ من خامشدار
می آید او می…