تنهایی ما سوی خدا میرفت
-
اندازه متن
+
از خانه بدر ، از کوچه برون، تنهایی ما سوی خدا میرفت.
در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شیطان نگران: اندیشه رها
میرفت.
خار آمد، و بیابان ، و سراب.
کوه آمد و ، خواب.
آواز پری : مرغی به هوا میرفت؟
– نی ، همزاد گیاهی بود، از پیش گیا میرفت.
شب میشد و روز.
جایی، شیطان نگران: تنهایی ما میرفت.
سهراب سپهری