آکادمی شعر پلیکان

چیزی نمانده تا انقضایم

چیزی نمانده تا انقضایم

- اندازه متن +

چیزی نمانده تا انقضایم
پاک می‌کنم گذشته را از بدنم
روی کف‌پوش خانه می‌ریزد
کبریتی روشن می کنم ومی‌اندازم
گُر می‌گیرد و حمله می‌کند

شعله‌های وحشی بی‌محابا در خانه‌ام می‌رقصند
نعره‌هایش خونم را منجمد می‌کند
دود عشوه‌گرانه می‌خزد و
عفونت‌هایم را می‌خشکاند
لبریز است
آتش در من
من در آتش
میان مردمک چشم‌هایم
گوش‌هایم
مشامم

داشته‌هایم در دستانش می‌سوزند و
من نداشته‌هایم را به او می‌سپارم

به باد می‌رود خاکسترِ گذشته‌ام
زخم‌های قدیمی کِز می‌خورند
دردهای کهنه دود می‌شوند.
قرص مسکنی در خانه‌ام افتاده

لکه‌های سیاه روی خاطرات ثبت شده
حقیقت عکس ها را فاش می‌کند

می‌تِکانم دستهایم را
از خُرده‌های باقیمانده‌ی زندگی
پرواز می‌کنم
پرنده‌ای سبکِ از قفس رها شده

دیگر هوایی نیست
و این خلاء
بالهایم را بزرگتر و قویتر می‌کند
این آخرین آغاز تنهاییِ من است.

 

شاعر: نیره مونسی

 

[pars-player ogg=”https://pelicanacademy.ir/wp-content/uploads/2024/11/چیزی-نمانده-تا-انقضایم.ogg” id=”01778756″]

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×