آن جام طرب شکار بر دستم نه (38)
-
اندازه متن
+
آن جام طرب شکار بر دستم نه
وان ساغر چون نگار بر دستم نه
آن می که چو زنجیر بپیچد بر خود
دیوانه شدم بیار بر دستم نه
آن جام طرب شکار بر دستم نه
وان ساغر چون نگار بر دستم نه
آن می که چو زنجیر بپیچد بر خود
دیوانه شدم بیار بر دستم نه
بیا که تُرکِ فلک خوانِ روزه غارت کرد هلالِ عید به دورِ قدح اشارت کرد
…
آن که از سُنبُلِ او، غالیه تابی دارد باز با دلشدگان ناز و عِتابی دارد
…

