آکادمی شعر پلیکان

بیا و کَشتیِ ما در شَطِ شراب انداز (263)

- اندازه متن +

بیا و کَشتیِ ما در شَطِ شراب انداز
خروش و وِلوِله در جانِ شیخ و شاب انداز

مرا به کَشتیِ باده درافکن ای ساقی
که گفته‌اند نِکویی کن و در آب انداز

ز کویِ میکده برگشته‌ام ز راهِ خَطا
مرا دِگَر ز کَرَم با رَهِ صواب انداز

بیار زان مِی گلرنگِ مشک بو جامی
شرارِ رَشک و حسد در دلِ گلاب انداز

اگر چه مست و خرابم، تو نیز لطفی کن
نظر بر این دلِ سرگشتهٔ خراب انداز

به نیمْ شب اَگَرَت آفتاب می‌باید
ز رویِ دخترِ گُلْچِهرِ رَز نقاب انداز

مَهِل که روزِ وفاتم به خاک بسپارند
مرا به میکده بَر، در خُمِ شراب انداز

ز جورِ چرخ چو حافظ به جان رسید دلت
به سویِ دیو مِحَن ناوَکِ شهاب انداز

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×