روزی که فلک از تو بریدهست مرا (49)
-
اندازه متن
+
روزی که فلک از تو بریدهست مرا
کس با لب پر خنده ندیدهست مرا
چندان غم هجران تو بر دل دارم
من دانم و آن که آفریدهست مرا
روزی که فلک از تو بریدهست مرا
کس با لب پر خنده ندیدهست مرا
چندان غم هجران تو بر دل دارم
من دانم و آن که آفریدهست مرا
به جان پیر خرابات و حق صحبت او که نیست در سر من جز هوای خدمت او
گلبن عیش میدمد ساقی گلعذار کو باد بهار میوزد باده خوشگوار کو
هر گل نو…

