آکادمی شعر پلیکان

عاشقِ رویِ جوانی خوشِ نوخاسته‌ام (311)

- اندازه متن +

عاشقِ رویِ جوانی خوشِ نوخاسته‌ام
وز خدا دولتِ این غم به دعا خواسته‌ام

عاشق و رِند و نظربازم و می‌گویم فاش
تا بدانی که به چندین هنر آراسته‌ام

شَرمَم از خرقهٔ آلودهٔ خود می‌آید
که بر او وصله به صد شُعبده پیراسته‌ام

خوش بسوز از غَمَش ای شمع که اینک من نیز
هم بدین کار کمربسته و برخاسته‌ام

با چُنین حیرتم از دست بِشُد صرفهٔ کار
در غم افزوده‌ام آنچ از دل و جان کاسته‌ام

همچو حافظ به خرابات رَوَم جامه قبا
بو که در بَر کَشَد آن دلبرِ نوخاسته‌ام

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×