ماهی که نظیر خود ندارد به جمال (26)
-
اندازه متن
+
ماهی که نظیر خود ندارد به جمال
چون جامه ز تن برکشد آن مشکینخال
در سینه دلش ز نازکی بتوان دید
مانندهٔ سنگ خاره در آب زلال
ماهی که نظیر خود ندارد به جمال
چون جامه ز تن برکشد آن مشکینخال
در سینه دلش ز نازکی بتوان دید
مانندهٔ سنگ خاره در آب زلال
تا سرِ زلفِ تو در دستِ نسیم افتادست دلِ سودازده از غُصه دو نیم افتادست
…
من ار زآن که گردم به مستی هلاک به آیین مستان بریدم به خاک
به تابوتی…