من با کمر تو در میان کردم دست (5)
-
اندازه متن
+
من با کمر تو در میان کردم دست
پنداشتمش که در میان چیزی هست
پیداست از آن میان چو بربست کمر
تا من ز کمر چه طرْف خواهم بربست
من با کمر تو در میان کردم دست
پنداشتمش که در میان چیزی هست
پیداست از آن میان چو بربست کمر
تا من ز کمر چه طرْف خواهم بربست
بهاء الحق و الدین طاب مثواه امام سنت و شیخ جماعت
چو میرفت از جهان…
گَرَم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم ز جامِ وصل مِی نوشم، ز باغِ عیش گل چینم
…

