نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت (10)
-
اندازه متن
+
نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت
نی حالِ دلِ سوختهدل بتوان گفت
غم در دلِ تنگِ من از آن است که نیست
یک دوست که با او غمِ دل بتوان گفت
نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت
نی حالِ دلِ سوختهدل بتوان گفت
غم در دلِ تنگِ من از آن است که نیست
یک دوست که با او غمِ دل بتوان گفت
میسوزم از فِراقت روی از جَفا بگردان هجران بلایِ ما شد، یا رب بلا بگردان
…
می خواه و گل افشان کن، از دهر چه میجویی؟ این گفت سَحَرْگَه گُل، بُلبُل تو چه میگویی؟
…