نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت (10)
-
اندازه متن
+
نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت
نی حالِ دلِ سوختهدل بتوان گفت
غم در دلِ تنگِ من از آن است که نیست
یک دوست که با او غمِ دل بتوان گفت
نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت
نی حالِ دلِ سوختهدل بتوان گفت
غم در دلِ تنگِ من از آن است که نیست
یک دوست که با او غمِ دل بتوان گفت
بهار و گل طربانگیز گشت و توبهشکن به شادی رخ گل بیخ غم ز دل بر کن
بلبلی خونِ دلی خورد و گلی حاصل کرد بادِ غیرت به صدش خار پریشاندل کرد
…

