آکادمی پلیکان

به دست آهک تفته کردن خمیر (36-1)

- اندازه متن +

دو برادر یکی خدمت سلطان کردی و دیگر به زورِ بازو نان خوردی.
باری، این توانگر گفت درویش را که: چرا خدمت نکنی تا از مشقّتِ کار کردن برهی؟
گفت: تو چرا کار نکنی تا از مَذَلَّتِ خدمت رهایی یابی؟ که خردمندان گفته‌اند: نانِ خود خوردن و نشستن به که کمرشمشیرِ زرّین به‌خدمت بستن

به دست آهک تفته کردن خمیر
به از دست بر سینه پیشِ امیر

عمرِ گرانمایه در این صرف شد
تا چه خورم صَیْف و چه پوشم شِتا

ای شکم خیره به نانی بساز
تا نکنی پشت به خدمت دو تا

قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×