آکادمی شعر پلیکان

یکی پرسید از آن گم‌کرده‌فرزند (10-2)

- اندازه متن +

یکی پرسید از آن گم‌کرده‌فرزند
که ای روشن‌گُهر پیرِ خردمند

ز مصرش بویِ پیراهن شنیدی
چرا در چاهِ کَنْعانش ندیدی؟

بگفت: احوالِ ما برقِ جهان است
دمی پیدا و دیگر دم نهان است

گهی بر طارَمِ اعلیٰ نشینیم
گهی بر پشتِ پایِ خود نبینیم

اگر درویش در حالی بماندی
سرِ دست از دو عالم برفشاندی

میانگین امتیازات ۳ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×