سلاخی میگريست
-
اندازه متن
+
سلاخی
میگريست
به قناری کوچکی
دل باخته بود.
۱۳۶۳
زمین را انعطافی نبود سیارهیی آتی بود لُکِّه سنگی بود آونگ که هنوز مدار نمیشناخت زمین، و سرگذشتِ سُرخش تنها…
نه در رفتن حرکت بود نه در ماندن سکونی. شاخهها را از ریشه جدایی نبود و بادِ سخنچین با برگها…

