چشمت که فسون و رنگ میبارد از او (34)
-
اندازه متن
+
چشمت که فسون و رنگ میبارد از او
افسوس که تیر جنگ میبارد از او
بس زود ملول گشتی از همنفَسان
آه از دل تو که سنگ میبارد از او
چشمت که فسون و رنگ میبارد از او
افسوس که تیر جنگ میبارد از او
بس زود ملول گشتی از همنفَسان
آه از دل تو که سنگ میبارد از او
گر دست دهد خاکِ کفِ پایِ نگارم بر لوحِ بَصَر خطِّ غباری بنگارم
بر بویِ…
ای باد! حدیثِ من نهانش میگو سِرّ دل من به صد زبانش میگو
میگو نه…

