هنگام صبوح ای صنمِ فرخپی (178)
-
اندازه متن
+
هنگام صبوح ای صنمِ فرخپی
برساز ترانهای و پیشآور می
کافکند به خاک صدهزاران جم و کِی
این آمدن تیر مَه و رفتن دی
هنگام صبوح ای صنمِ فرخپی
برساز ترانهای و پیشآور می
کافکند به خاک صدهزاران جم و کِی
این آمدن تیر مَه و رفتن دی
ایام زمانه از کسی دارد ننگ کو در غم ایام نشیند دلتنگ
می خور تو…
چون نیست حقیقت و یقین اندر دست نتوان به امید شَک همه عمر نشست
هان…

