پیری دیدم به خانهٔ خماری (167)
-
اندازه متن
+
پیری دیدم به خانهٔ خماری
گفتم نکنی ز رفتگان اخباری
گفتا می خور که همچو ما بسیاری
رفتند و خبر باز نیامد باری
پیری دیدم به خانهٔ خماری
گفتم نکنی ز رفتگان اخباری
گفتا می خور که همچو ما بسیاری
رفتند و خبر باز نیامد باری
حکایت 34: انواع بسیارست، ولیکن از همه سپید چرده بهتر و باز سرخ فام و یا زرد تمام، و بشکار…
چون روزی و عمر بیش و کم نتوان کرد دل را به کم و بیش دُژَم نتوان کرد
…

