رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین (141)
-
اندازه متن
+
رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین
نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین
نه حق نه حقیقت نه شریعت نه یقین
اندر دو جهان کرا بود زهره این
رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین
نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین
نه حق نه حقیقت نه شریعت نه یقین
اندر دو جهان کرا بود زهره این
چون نیست حقیقت و یقین اندر دست نتوان به امید شَک همه عمر نشست
هان…
این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت چون آب به جویبار و چون باد به دشت

